سلام خوبید رفقا؟

ببخشید من خیلی کم پیدا شدم

خوب زندگی کردن توی پایتخت یعنی حروم شدن کلی ساعت از روزت توی ترافیک، و بدو بدو کردن سرعت زندگی به هر حال در شهرهای بزرگ بیشتره واگر توهم ندویی جا میمونی.9 ساعت کار کردن و بعد برگشتن به لونه و باز اشپزی و تلاش واسه فردا میبینی یهو شده ساعت 12 شب و از خستگی نمیفهمی کی خوابت میبره

زندگی دقیقا همینطوری میگذره تنها حسنش اینه چندروزی یکبار مخاطب رو میبینم.

شاید خیلی هاتون ندونید مخاطب کی وچیه و.

خوب ما 7 سال با هم دوست بودیم والبته از راه دور، چون من جنوب بودم و اون تهران، سالی یکباریا نهایت دوبار همدیگه رو میدیدم و رابطمون هم کم تنش نداشت روزهای سخت زیاد داشتیم ولی الان توی این 5 ماه که حداقل حضوری فیزیکی داریم کنار هم، یجور دیگه ای دلگرم وسرگرم زندگی شدیم. بدو بدو میکنیم که بتونیم زندگیمون شروع کنیم ولی خوب همه اینا برمیگرده به رضایت خانواده ها وکلی چالش وتفاوت مذهبی که داریم کارو سخت کرده.

ولی برای همتون ارزو میکنم این روزهای شیرین رو کنار عزیزتون تجربه کنید رابطه ای سراسر امنیت و شادی وارامش خدا بهتون بده

ولی اینم بگم علت کمرنگ شدن من مخاطب بیچاره نیس ماحداقل همو توی خیابون در حد یه بستنی خوردن یا یه وعده شام یا ناهار میبینیم اون اخر هفته علت کم پیداییم ساعت کاری طولانیمه

که مدام باید بدوم تابه همکارام برسم تا اینکه کسی زیر پامو خالی نکنه و. البته من قصدم موندن توی این شرایط و این شرکت نیست بلکه قصدم اینه اینجا پیشرفت کنم زیر این فشارها و خودمو برسونم به حدی مطلوب که وقتی ازاینجا رفتم بیرون بتونم با شرکت بعدی مبلغ بیشتری رو قرار دادببندم.

راستش توی این شهر لعنتی ادم افسرده میشه از حجم تنهاییت و اینکه فرصت نداری حتی با خودت یکم خلوت کنی

ولی سعی میکنم توی این شرایط فقط بدوم و به پشت سرم نگاه نکنم و غصه نخورم


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بورسین فانتا مگ دارو رسان شبکه خبر شکوفا انديش فایل های پیش دبستانی یادداشت های پراکنده من Sean