سلام خوبید دوستان طاعات و عباداتتون قبول باشه

میدونم بی معرفت شدم از بی وقتی بخدا، توی پایتخت همه چی به سرعت میگذره به خصوص وقت ادم، و اگر بااین سرعت همگام نشی خیلی عقب میمونی، تا 5 سرکارم، و مخاطب میاد دنبالم توی ماه رمضون میگه اذیت میشی، کل ماه رمضون رو بیچاره از وقت استراحت بین دو شیفتش زده که بیاد دنبال من، معمولا هم توی مسیر خریدی چیزی داشته باشم میبره منو انجام میدم و حدود 6 ونیم اینامیرسم خابگاه، تابرسم نمازمو بخونم و افطار وسحرمو اماده کنم اذان مغرب شده، وبعدم میشینم پای کارا مشتریای خودم میبینم شده 12ونیم شب و بعدشم که برا سحری بچها بیدارم میکنن و بیشتر اوقات غذای منو گرم میکنن بعد بیدارم میکنن که بیشتر بخوابم، ساعت کاری من طولانی تر از اوناست و روزه هم که میگیرم، این یکی خابگاهه با همه خوبی ها وبدی های بچهاش از اون خابگاه قبلی جوش بهتره همه مثل یه خونواده ده نفری هستیم و بایکی از بچها صمیمی شدم که با وجوداینکه 10 از من کوچیکتره ولی دختر عاقل و متینی هست و باهم پامیشیم برای سحری. بقیه هم بد نیستن که بگم بدن و خیلی خوب هستن هرکسی یه بدی داره یه خوبی داره نباید از حق گذشت بسته به رفتار منم داره، هموساپورت میکنیم مثلا ظرفی باشه روی سینک فرقی نداره برا کی باشه بچها اکثرا میشورن، یکی دونفری سواستفاده گر هم پیدا میشه این وسط، ولی مثل یه خونواده باز پشت همیم.

محل کارمم خوبه همکارا خوبن، رقابت هست مثل همه محل کارا حسادت و پشت هم زنی هم هست که چندروز پیش یکیشو خودم تجربه کردم ولی با عذر خواهی طرف مقابل منم گذشت کردم و دارم حرفه ای میشم یاد میگیرم در عین رسمی بودن صمیمی هم باشم ولی از یه حدی دیگه نگذرم و مخاطب هم هواسش هست توی این مواقع مشاور خوبیه.

با حقوقم برا مخاطب یه لب تاب خریدم زیر بار نمیرفت اول، بعد به دکتر گفتم راضیش کردم که یه مدت من ساپورتش کنم نه برای جبران این همه سال ساپورتهای اون بلکه یه کمک انسانی و بالغانه برای اینکه مخاطب هم فرصت رشدشو پیدا کنه برگرده به تخصص خودش و استعدادش توی برنامه نویسی و دانشگاهشو ادامه بده.

یه چندروزی میرفتیم یه شرکت کامپیوتری لب تاب رو براش وسیله میخریدم مثل موس وبرچسب و. بعد مدیرشون خیلی مخاطب رو دوست داشت هی میگفت خانمتون فلان وبهمان، جالب هرجا میریم نمیفهمن مادوستیم میگن زن وشوهرید.

این تهران بودن من هم شناختمون از هم زیاد کرده هم وابسته ترمون کرده جوری که طاقت سفر کردن همو نداریم و اینبار که اومدم خونه میدیدم که دلش نمیخواد زیادبمونم.

راستی نگفتم؟ من الان خونمونم:)))مدیر فقط به من مرخصی داد دوروز اول هفته اینده رو بقیه هفته هم که تعطیل و من دیروز بعد تعطیلی از شرکت، روزا 5شنبه تا 1 بیشتر سرکار نیستیم. سریع اومدم چمدون بستم و پروازی اومدم خونه. خداروشکر از وقتی اومدم تهران اجی از این رو به اون رو شده، خیلی مسولیت پذیر شده کارا خونه رو کلا انجام میده گاهی به حسابم پول میریزه میگه بروخرید کن برا خودت، خودشومامان ودوستاش یکشنبه میرن مشهد و تا بعد عید فطر میمونن.

بخاطر من موندن که منو ببینن وبعد برن، کلی هم تدارک دیده بود دیشب که رسیدم:))))) خدایا شکرت خدایا صمیمیت رو از خانواده ها کم نکن.

بعدم زنگ زد زن دادش دو، پاشدبا فاطیما وعروسش اومدن پیش من، عروسیشون نزدیک ودرگیر خرید هستن و عروس گفت میخاستم نظر شمارو بپرسم از سیلقتون خیلی تعریف کردن، جالبه که عروس داداش اصن رابطه خوبی با اقوام زن داداش نداره، وهمون روز اول شناخته اینارو فاطیما میگه کلا تحویلشون نمیگیره میگه مفت خورن:)) این بچه هم اینارو شناخت

ولی مامانمو خیلی دوست داره هرسری میاد خونه واسه مامانم کادو میاره چون مامان واقعا دوستش داره و خیلی محبت میکنه بهش، فاطیما میگه مرتب میگه خانواده پدریت یه چیز دیگه ان، اجی هم سنگ تموم گذاشت و خونه اش رو داده تا اینا برن سرن زندگیشون یکی دوسالی تایکم زندگی جمع کنن توی خونه اون رایگان زندگی کنن. داداش بااینکه وضعش خوبه ولی فقط خرید عروسی و وسایل رو به عهده گرفته وبرای رضا حقوق تعیین کرده تا قدربدونه وخودش روی پای خودش وایسه. وگرنه اونقدر داره که بده پسرش حتی تااخر عمر کار هم نکنه فقط بخوره و بخوابه ولی ازاین فکرش خوشم اومد. رضا هم دیشب اومد منو بوسید وبغلم کرد. اشتی شدیم دیگه.

اعتراف کنم دلم برای چلوندش تنگ شده بود.

الان قدر خونه رو اسایششو ارامش وامکاناتمو و خانوادمو بیشتر میدونم و اونا هم همینطور.

فعلا تا جمعه هفته اینده هستم حسابی بخوابم و کارا عقب موندمو انجام بدم و کلاازاین فرصت دوری از مخاطب برای احیای بهتر  رابطمون استفاده میکنم:)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Sri دوره قرآن بیدختی های مقیم تربت حیدریه مجله مد و آرایش شهر فیلم و سریال ها بازنشر محتواي زرين اکسچنج نوشته های هیچکس اما بند اتوبار باربری پرند آبشناسان 09104536229 کانکس به روز با قرآن